زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر یک دوره مداخلات سواد بدنی بر روی کنش اجرایی، عزت نفس و شایستگی ادراک شده بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی است. مواد و روشها: در این مطالعه 26 نفر آزمودنی با گروه سنی 7 – 12 سال (در دو گروه کنترل 12 نفر و گروه آزمایش 14 نفر) در نظر گرفته شد. این مطالعه از نوع نیمه تجربی بوده و به صورت آزمایشی و میدانی، که دارای پیش آزمون – پس آزمون برای هر دو گروه بوده و همچنین برای گروه آزمایش تمرینات منتخب سواد بدنی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه با مدت زمان 60 دقیقه انجام شد. آزمودنیها بر اساس پرسشنامه اختلال هماهنگی رشد (DCDQ-07) و همچنین آزمون ارزیابی حرکت برای کودکان ویرایش دوم (MABC-2) ارزیابی و وارد پژوهش حاضر شدند. ابزارهای مورد استفاده: در این پژوهش برای شناسایی اولیه کودکان از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشد (DCDQ-07) استفاده شد، سپس برای سنجش ضریب هوشی کودکان از آزمون هوش ریون استفاده شد. سپس از آزمون ارزیابی حرکت برای کودکان ویرایش دوم (MABC-2) برای ارزیابی حرکتی و نهایی این کودکان جهت تشخیص اختلال هماهنگی رشدی استفاده شد. برای سنجش مولفههای شناختی و روانی این پژوهش در هر دو مرحلهی پیشآزمون و پسآزمون از پرسشنامه خود-ادارکی کودکان هارتر، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (نسخه رایانهای)، آزمون حافظه وکسلر (WMS)، آزمون عملکرد پیوسته کانرز (CT) و آزمون برونرو (GO-NO GO) استفاده شد. یافتهها: نتایج به دست آمده از این پژوهش در 5 فاکتور روانی و شناختی که مورد سنجش قرار گرفت، نشان داد که 1) مداخلات سواد بدنی تأثیر معناداری بر روی عزت نفس کودکان دارای اختلال هماهنگی رشد ندارد (359/0 = sig)، 2) مداخلات سواد بدنی بر شایستگی ادراک شده بدنی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد تأثیر معناداری دارد (042/0 = sig)، 3) مداخلات سواد بدنی بر توجه کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد تأثیر معناداری دارد (023/0 = sig)، 4) مداخلات سواد بدنی بر بازداری کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد تأثیر معناداری دارد (038/0 = sig) و 5) مداخلات سواد بدنی بر حافظهی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد تأثیر معناداری دارد (003/0 = sig). بحث: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان اعلام کرد که مداخلات سواد بدنی که نوعی نوین از تمرینات بدنی (فعالیت بدنی) است میتواند بر روی نقصهای شناختی و روانی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد مؤثر و مفید واقع شود. از این رو توصیه میشود که مداخلهگران و کاردرمانان کودکان از این زمینه به عنوان شیوه نوین و مؤثر در کاردرمانیهای خود استفاده کنند و محققین آینده بر سایر جنبهها و عوامل مؤثر همچون سن، جنسیت، تعداد جلسات، سایر عوامل شناختی و سایر گروههای دارای اختلالات عصبی-رشدی مطالعات جدیدی انجام دهند.