هدف: این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد دارای اختلال هویت جنسی ورزشکار و غیر ورزشکار انجام شد . روششناسی پژوهش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اختلال هویت جنسیتی (ترنس زن به مرد) 17 تا 28 سال شهر مشهد بودند که تعداد 90 شرکتکننده واجد شرایط بهطور داوطلبانه و پس از امضای فرم رضایتنامه وارد تحقیق شدند؛ سپس از طریق نمونهگیری گلوله برفی و معیارهای ورود به مطالعه 90 نفر را انتخاب نموده و براساس سابقه ورزشی به دو گروه ورزشکار (45 نفر) و غیر ورزشکار (45 نفر) تقسیم نمود. برای سنجش متغیر های پژوهش، از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد در راهبردهای مقابله ای مسئلهمدار بین افراد ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد؛ که نشان میدهد افراد ورزشکار در برخورد با مسائل، عملکرد بهتری دارند. اما در خصوص راهبرد مقابلهای هیجانمدار و اجتنابی بین افراد ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود نداشت و مشخص شد این دو گروه در برخورد با پاسخهای هیجانی و اجتنابی رفتار یکسانی از خود نشان میدهند. همینطور بین افراد ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معناداری از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده و دوستان یافت شد؛ که نشان میدهد ورزشکاران دارای اختلال هویت جنسی، حمایت بیشتری از سمت خانواده و دوستان دریافت میکنند. اما در رابطه با حمایت اجتماعی دیگران تفاوتی بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار مشاهده نشد و در نتیجه هر دو گروه از حمایت یکسانی از سمت دیگران برخوردارند. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد، افراد ورزشکار در مقابله با شرایط استرس زا، واکنش های بهتری نسبت به افراد غیر ورزشکار داشتند. این مسئله می تواند بیانگر اهمیت ورزش در تقویت مهارت های حل مسئله و بالابردن انعطاف پذیری افراد باشد. بنابراین شایسته است که با طراحی برنامه های جامع، نسبت به تشویق افراد دارای اختلال هویت جنسی به ورزش کردن، نسبت به بهبود واکنش های آن ها در شرایط استرسزا اقدام شود. همچنین افراد دارای اختلالات هویت جنسی ورزشکار، بیش تر منابع حمایتی خود را از سمت خانواده و دوستان دریافت می کنند. در نتیجه به نظر میرسد ورزش بستر مناسبی را برای ارتباط گیری و همدلی به ویژه در بین دوستان فراهم کرده است و به حفظ بهزیستی روانشناختی این افراد در برابر استرس ها و فشارهای مضاعف از جمله (نگرش و فرهنگ جامعه و نظرات منفی اطرافیان و ...) کمک میکند.