هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی جامعه شناختی تقلب آکادمیک در میان دانشجویان می باشد. روش این تحقیق بر پایه روش پیمایشی بوده و شیوه نمونه گیری آن تصادفی طبقهای متناسب با حجم است. جامعه آماری این تحقیق، دانشجویان دانشگاه مازندران می باشند که جهت گردآوری اطلاعات، از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. حجم نمونه این تحقیق برابر با 401 دانشجو می باشد که اطلاعات بدست آمده از آنان با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق در دو بخش توصیفی و تحلیلی ارائه گشت. نتایج این پژوهش نشان داده است که بین جنسیت، وضعیت تاهل و مقطع تحصیلی به لحاظ میزان تقلب آکادمیک تفاوت معناداری وجود دارد. بطوری که پسران بیشتر از دختران تقلب می کنند و دانشجویان مقطع کارشناسی بیشتر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری تقلب آکادمیک دارند؛ همچنین میزان تقلب در امتحان براساس وضعیت تاهل نیز نشان داده است که مجردها بیشتر از متاهلها در امتحان تقلب می کنند. تحلیل نتایج رگرسیونی نیز نشان داده است که متغیرهای، نیازهای منفعتگرایانه (372/0)، باورهای اخلاقی (176/0-)، مجازات غیررسمی (152/0-)، بازدارندگی (124/0-) و خودکنترلی (113/0-) قابلیت پیش بینی متغیر تقلب آکادمیک را دارند. نتایج این پژوهش در حمایت از تئوری انتخاب عقلانی و بازدارندگی می باشد. در پایان بنابر یافته های بدست آمده، پیشنهاداتی مبنی بر دلالتهای سیاستی عنوان شد.