آگاهی از تاریخ و درک درست جوامع باستانی بینالنهرین در نیمه نخست هزاره اول قبل از میلاد، راه را برای شناخت هرچه بهتر تاریخ و تمدن ایران هموار میسازد. زیرا منابع ایرانی از این دوره حساس که سرآغاز تاسیس سلسلههای ایرانی است، اندک است و غالباً متون عصر کلاسیک یونان و دوره هلنی که چندان معتبر هم نبود، منابع دست اول پژوهشگران را در این زمینه فراهم میساخت. با به دست آمدن هزاران لوح از محوطههای باستانی تمدن آشور و بابل در کنار آثار فراوان باستانی، بسترهای جدید پژوهشی در بازنگری تاریخ این دوره بوجود آمد که بر اساس آنها بسیاری از گفتههای مورخان یونانی زیر سوال رفت. در تمدنهای آشور نو و بابل نو گزارشنویسی از امور مهمی بود که توسط حکومت انجام میشد. این گزارشها هم اکنون از ارزش تاریخی، زبانشناسی و سیاسی بسیار زیادی برخوردارند و ما را با روند توسعه و اضمحلال هر یک از تمدنهای خاور نزدیک آشنا میکنند. گرچه روش نگارش این گزارشنامهها در بیشتر تمدنهای این عصر دارای شباهتهای بسیار زیادی به یکدیگر است، اما تفاوتهایی در متون آنها دیده میشود که این مساله ناشی از دیدگاههای مختلف سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی هر یک از این حکومتها است. کتیبههای کتاب حاضر که مربوط به آخرین شاهان بابلی میشود، در بردارندهی امور مذهبی هر یک از آنان است. مسالهای که به نسبت کمتر در کتیبههای آشوری دیده میشد. در این کتاب آگاهیهای فراوانی از خدایان، معابد و امور دینی و آیینی آنها به دست میآوریم.