مسئله عشق و عشق ورزی از دیرباز در کلام و آثار اندیشمندان به شکلهای مختلف مورد بحث بوده است. در این باب در فرهنگ ها و مذاهب مختلف آثار بسیاری نگاشته شده است. در گستره جغرافیایی ایرانی اسلامی نیز آثار بسیاری به مسئله عشق پرداختند. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که وقتی سخن از عشق می شود در واقع چه چیزی مورد عشق ورزی قرار می گیرد؟ فرد خارجی، معشوق بالذات است یا اینکه معشوق بالعرض می باشد؟ این پژوهش در پی تبیین این مدعاست که معشوق بالذات، تصویر ذهنی است که در ذهن من نقش بسته و آن فرد خارجی، معشوق بالعرض است. عشق در واقع، فردساخته می باشد (عاشق خود عشقش را می سازد).