هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل مدل ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر انتخاب دانشگاه فنی و حرفه ای بود. روش شناسی: روش پژوهش، از منظر هدف کاربردی و از منظر روش شناختی، مطالعه موردی و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری برای سطح بندی عوامل و دسته بندی آنها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را رؤسای دانشکده های فنی و حرفه ای، رؤسای دانشکده های پردیس دختران مستقر در تهران، مدرسان دانشگاه های فنی و حرفه ای بود که از میان آن ها 12 نفر به صورت هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه خود تعاملی محقق ساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه، از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. بدین صورت که پرسشنامه در ابتدا توسط متخصصان حوزه آموزش عالی و فنی و حرفه ای مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات عوامل نهایی تدوین گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 9عامل به عنوان عوامل مؤثر بر انتخاب شاخه فنی و حرفه ای و به دنبال آن دانشگاه فنی و حرفه ای به حساب می آیند. همچنین تحلیل حاصل از داده ها منجر به سطح بندی مدل به 7 سطح گردید. سطح هفتم مدل عوامل اجتماعی- اقتصادی بوده است که به عنوان اثرگذارترین عامل شناسایی شد. سطح ششم شامل بازار کار و سطح پنجم، نگرش خانواده است. عوامل فردی و تحصیلات و پیشینه والدین به عنوان سطح چهارم مدل به حساب می آید. در سطح سوم، وضعیت تحصیلی و در سطح دوم، مشاور تحصیلی قرار دارد. در نهایت از منظر مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر، همسالان و قبولی آسانتر در رشته فنی و حرفه ای به عنوان سطح اول معرفی شدند. نتیجه گیری و پیشنهادات: توجه و اهمیت قائل شدن به مسأله مهارت آموزی از سوی نهادها و سازمان های مختلف مانند آموزش و پرورش و جذب و استخدام مشاوران متبحر و مسئولیت پذیر می تواند مانع انتخاب رشته بر اساس عواملی غیر از علاقه شود. در سطح کلان تر؛ ایجاد فرهنگ اهمیت برابری ارزش رشته ها در سطح جامعه و عدم تأکید بر رشته علوم تجربی راهگشا خواهد بود. نوآوری و اصالت: سطح بندی عوامل مؤثر بر انتخاب شاخه ی فنی و حرفه ای و به تبع آن، دانشگاه فنی و حرفه ای.