درپی کودتای جمهوریخواهان (۱۹۶۲)، زیدیان یمنی پس از قرنها قدرت سیاسی را دست داده و به حاشیه رانده شدند. سپس در انزوا به فعالیت فرهنگی و کادرسازی روی آوردند و متعاقب اتحاد دو یمن (۱۹۹۰) و سیاستهای پاکسازی هویتی فرهنگی نسبت به زیدیان از سوی علی عبدالله صالح، جامعه زیدی دچار بحران هویت شد. در مسیر بازیابی هویتی، از مفاهیم سیاسی- مذهبی و شعائر و آرمانهای شیعی تاثیر پذیرفتند و برای بیان مطالبات خود در قالب احیای هویت زیدی و بهبود شرایط اقتصادی اجتماعی و مشارکت سیاسی بسیج شدند. البته ناکامی در این مسیر، پیش و پس از بهار عربی، زمینه ساز مقابله آنها با رژیم شد. پرسش این است که در بروز و ظهور شیعیسم انقلابیِ یمن، انقلاب اسلامی ایران تا چه حد تاثیرگزار بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که جنبش انصارالله با جنبش انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینههایی دارای همگرایی و واگرایی می باشد؛ از لحاظ مبانی فکری، اگرچه تفاوت دو مکتب زیدیه و امامیه باعث واگرایی می شود، اما عملا شیعیسمِ انقلابی به مثابه ایدئولوژی سیاسی زمینه ساز همگرایی شده است. از لحاظ مشی سیاسی و عمل انقلابی، جنبش انقلاب اسلامی ایران از ابتدا خواستار سرنگونی رژیم حاکم اما با رویکرد مسالمت آمیز بود. در مقابل، جنبش انصارالله در ابتدا خواستار شناسایی حقوق فرهنگی و اقتصادی و نوعی خودمختاری سیاسی بود که به دلیل عدم تحقق این مطالبات به اقدام انقلابی دست زد. در حوزه سیاست خارجی نیز اگرچه زیدیان مستقل از ایران عمل میکنند اما دارای همنوایی ایدئولوژیک به خصوص در ضدیت با غرب، اسرائیل و عربستان سعودی میباشند.