هدف: مقاله حاضر درصدد ارائه ی تحلیلی کاربردی درخصوص نقش نظام معنایی در تکوین، توجیه و پیشبرد کنش خشونت آمیز گروه های سلفی رادیکال است. در این راستا، پرسش اصلی این است که چگونه می توان تبیینی از «نحوه ی اتصال» خشونت سیاسی به مذهب ارائه داد؟ روش: مقاله ی حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی داده های گردآوری شده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی می پردازد و در قالب یک چارچوب تحلیلیِ ایدئولوژی شناسانه سامان می دهد زیرا بر این فرض است که مکانیسم اتصال خشونت سیاسی به مذهب را می بایست در «ایدئولوژیزه کردنِ مذهب» سراغ گرفت. یافته ها: با تقلیل یافتن مذهب به ایدئولوژی در اثر روش شناسیِ ظاهرگرایانه ی سلفیسم جهادی، خشونت نه تنها به لحاظ نظری از «توجیه/ تجویز» مذهبی برخوردار می شود بلکه «نحوه ی اِعمال» آن نیز در قالب فقه التکفیر تصریح می گردد. بدین منظور، مقاله حاضر پس از تحلیل خشونت سیاسی به منزله ی دلالت ایدئولوژی سلفیسم جهادی، سه مفهوم نکایه (تخریب)، توحش (ارعاب) و تمکین (استقرار) را متذکر می شود؛ مفاهیمی که همچون «دستورالعمل های فقهی» در جهت «استراتژی سیاسیِ» کسب، حفظ و گسترش سیادت به کار سلفی های جهادی می آیند. نتیجه گیری: این تحلیلِ ایدئولوژی شناسانه، تبیینی از «سیاست خشونتِ» سلفیسم جهادی به مثابه آمیزه ای از جهان بینی سنتی (آموزه های سلفی) و پدیدار مدرن (عقلانیت ابزاری معطوف به سلطه) به دست می دهد. تجربه ی داعش مصادیق مناسبی برای تبیین این فرض در اختیار می نهد.