در ساختارزدایی، کانون های ساختار کانونیت خود را از دست می دهند و به حاشیه می روند. زیبایی شناسی نیز به مثابه یک ساختار از یورش ساختارزدایی در امان نمی ماند و کانون اصلی آن یعنی زیبایی و ساختار خودبسنده آن که تا قبل از این از زیبایی گسست ناپذیر بود، به مخاطره می افتد. در ساختارزدایی، با به حاشیه رفتن تا سر حد حذف زیبایی، زیبایی شناسی هم که تعهد اصلی آن درک و قضاوت زیبایی درون اثر بود، زیبایی شناسی زدایی می شود. کتاب حاضر می تواند برای پژوهشگران حوزه فلسفه، زیبایی شناسی و هنر قابل استفاده باشد.