به نظر "کانت" زیبایی امری عینی و متکی بر مفاهیم نیست، بلکه ذهن واضع حکم زیباشناختی در ابژۀ هنر است. کانت احساس رضایتمندی در حکم ذوقی را ناشی از قضاوت تأملی به واسطه ذهن قضاوت کننده می داند.او هنر را از طبیعت، علم و پیشه وری متمایز دانسته و هنرها را به مکانیکی، مطبوع و زیبا تقسیم می کند. به زعم کانت هنرمطبوع هنری است که غایت آن صرفاً لذت است، در حالی که معیار قضاوت در هنر زیبا قوه حاکمه تأملی بوده و اثر محصول نبوغ خالق به مدد صورت یا فرم است. کانت هنرهای زیبا را از منظر بیان ایده ها به سه قسم تقسیم می کند : هنرهای سخنوری، هنرهای تجسمی (شامل هنر پلاستیک و هنر نقاشی) و هنر زیبای تأثرات حسی. کانت به طور واضح صنایع دسنی را در طبقه بندی خود جای نداده است اما با توضیحاتی که در مورد استفاده معین از شیء به مثابه شرط محدودکننده ایده های زیباشناختی اراه می دهد، بنظر می رسد که می توان صنایع دستی را اگر تابع معیارهای زیبایی شناسی باشد، زیر مجموعۀ معماری و در گروه هنر پلاستیک قرار دارد. اما با توجه به طیف گستردۀ تولیدات صنایع دستی از تولید انبوه گرفته تا اشیائ منحصر به فرد با ویژگیهای زیبایی شناختی، و از کاربردی گرفته تا تزیینی، نمی توان همۀ آثار صنایع دستی را به طور یکسان مورد قضاوت قرار داد. پژوهش حاضر می کوشد تا بر اساس مفاهیم ذکر شده در کتاب "نقد قوه ی حکم" طیف صنایع دستی را از جنبۀ زیبایی شناختی تحلیل کند. بدین وسیله حیطه هنر و غیرهنر را در صنایع دستی متمایز کرده، مرزهای هنر مطبوع و هنر زیبا در آن را معرفی می کند.