سوسور به عنوان بنیانگذار زبانشناسی جدید، تأثیر گسترده و عمیقی بر حوزههای علوم انسانی در قرن بیستم گذاشته است. این تأثیر دربارۀ رویکردهای فلسفی بهویژه ساختارگرایی و پساساختارگرایی دامنهدارتر بوده است. یکی از علتهای چنین مسألهای را میتوان وجود بنیانهای فلسفی در تلقی سوسور از زبان و ماهیت آن دانست. این مقاله بر آن است نشان دهد که فلسفۀ کانت بهطور مستقیم و غیرمستقیم در تکوین ساختار و محتوای زبانشناسی سوسور نقش ایفا کرده است، بهگونهای که زبانشناسی سوسور را میتوان زبانشناسی فلسفی در نظر گرفت. در این جهت دیدگاهها و مفاهیم بنیادین فلسفی کانت با دیدگاه و مفاهیم زبانشناسی سوسور، متناظر با یکدیگر تحلیل شده است. از جمله اینکه اگر کانت، فلسفۀ انتقادی را پایهگذاری کرد، سوسور بنیانگذار زبانشناسی انتقادی است. همچنین سوسور به تبعیت از کانت، انقلابی کپرنیکی در زبانشناسی ایجاد کرده است. این گونه با رویکرد فلسفی سوسور به زبان، فلسفه و زبانشناسی در قرن بیستم بیشتر از هر دورهای در رشد یکدیگر نقش داشتند.