انسان در تکامل فکریاش به جایگاهی از پرسشگری میرسد که به «خود»، « خلقت» و «خالق» خود بیندیشد. او در این سیر فکری در اعماق درون خود و در گسترۀ لایتناهی هستی با دیدن نظم و مهندسی خیره کننده با اِعجاب و شگفتی مواجه میشود. حیرتی که ممکن است او را تا مرز عجز و ناتوانی ببرد و در نهایت یا در برابر آفرینندهای که -به یقین وجود دارد اما شناختش دشوار است- سر تسلیم فرود آرد یا به سرگشتگی سیاهی دچار شود که او را به درههای پوچی و ویرانی بکشاند. این است خطر او در پیچ و خم ِعقل محدودنگر و معدود بین که توان چندانی در برابر پرسش های اساسی هستی شناسی، خود شناسی و خدا شناسی ندارد. از این رو توجه به دین و آموزه های دینی و مطالعه در کتب آسمانی و آثار ارزشمندی چون نهج البلاغه امام علی (ع) -که مشحون معارف الهی و قدسی است- میتواند راهگشای آدمی در زندگی و یافتن چیستی خود، خدا و خلقت باشد. پژوهشگر این پژوهش به جهت اهمیت این مسأله در زندگی و با توجه به ارزش و جایگاه نهجالبلاغه، سعی بر این داشته تا با روش توصیفی – تحلیلی و با تأکید بر خطبههای نهج البلاغه به پاسخ این پرسش برسد که «نقش دین در معنابخشی به زندگی چیست؟». یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر امام در خطبه-های نهج البلاغه؛ سه عنصر «خداباوری» «معادباوری» و «پیروی از رسولان و جانشیان آنها» نقش بسزایی در معنابخشی به زندگی انسان دارند و در این راستا انسان با «عدم وابستگی شدید به تعلقات دنیایی» می تواند توشۀ راه سعادت بردارد و به درستی مسیر تکامل را در پیش گرفته و از گردنههای خطر گمراهی عبور و از درههای دِهشتناک پوچی بگذرد. انسان وقتی به یقین برسد که هدفی متعالی و مقصدی عالی در پیش دارد و زندگیاش بی معنا و بی دلیل نیست، به طاعت از حق و پیروی از رسولان او روی می آورد و تلاش میکند در این راه از مهلت عمر به خوبی استفاده کند و با همت و تلاش و با برنامه ریزی درست از گذرگاه این دنیای ناپایدار بگذرد و خود را بدان مقام عالی یعنی قرب الهی -که جایگاه حقیقی اوست- برساند.