فرهنگ محتوای کانونی روابط اجتماعی و مبین شیوه ی زندگی واحد های اجتماعی است. ابعاد ذهنی و عینی فرهنگ می تواند منابع تسهیل کننده نحوه ی احساس، اندیشه و عمل(سرمایه فرهنگی) به حساب آیند. مطالعه ی این نوع سرمایه و نقش آن در ابعاد مختلف زندگی انسان و عاملان اجتماعی به طور روزافزونی در حال گسترش است. عرصه ی تعلیم و تربیت بیش از دیگر حوزه های دانشگاهی شاهد بررسی های نظری و تحقیقاتی این مفهوم بوده است. اما بندرت می توان مطالعاتی را یافت که به طور مستقل و جامع به سنجش این مفهوم مبادرت نموده باشند. این خلا در عرصه ی علمی دانشگاهی ایران بیشتر احساس می شود. این مقاله از طریق بررسی نظریه سرمایه فرهنگی و مرور نحوه ی مفهوم سازی و عملیاتی نمودن سرمایه فرهنگی در پژوهش های موجود و قابل دسترس سعی نموده است مدلی را برای سنجش این مفهوم جستجو و ترسیم نماید.