در طول تاریخ بشر هر گاه کشف، اختراع یا نظریه ای انقلابی و غیرعادی پدید آمده، ابتدا برآشفتگی منظومه معرفتی و ارزشی زمانه خویش را در پی داشته است. مسأله شبیهسازی انسان نیز شاید قابل قیاس با چنین وضعیتهایی باشد که دیر یا زود در زمینه معرفتی و ارزشی زمانه، جای مناسب خود را (البته همراه با تأثیر و تأثر متقابل) خواهد یافت. چشمانداز ساخت انسان از طریق فناوری شبیهسازی، نگرانیها و دغدغههای گستردهای را در میان اندیشمندان دین، اخلاق و حقوق ایجاد کرده است. شبیهسازی عبارت است از تولید مثل و ایجاد موجودی مشابه نسخه اصلی به طریقهای غیر جنسی. آنچه در این مقاله بدان توجه شده، بحث «نسب» در شبیهسازی انسانی است. دو دیدگاه تاکنون پیرامون نسب در شبیهسازی از سوی فقهای معاصر ابراز شده است. دیدگاه نخست بیان میدارد که به دلیل عدم لقاح طبیعی یا ترکیب اسپرم و تخمک یا همان سلول جنسی زن و مرد، نسب در شبیهسازی انسانی موضوعیت ندارد و منتفی است و بدین طریق قائل به فقدان نسب است. طرفداران دیدگاه دیگر به دلیل فهم عرف و صدق عرفی عنوان تولد، به وجود نسب در شبیهسازی باور دارند و در نتیجه معتقدند اگر صاحب سلول مذکر باشد پدر کودک کلون شده به حساب میآید و اگر صاحب سلول مؤنث باشد مادر به حساب خواهد آمد. نظر مختار این است که اولاً نسب در شبیهسازی وجود دارد؛ ثانیاً پدر و مادر صاحب سلول به عنوان پدر و مادر فرزند کلون شده و به بیان دیگر، صاحب سلول و فرزند حاصل از صاحب سلول، دوقلوی هم محسوب میشوند.