هیپنوتیزم خوابی است که در اثر تلقین اشخاص مخصوصی به نام عامل «هیپنوتیزور» به معمول «سوژه» دست می دهد و به عبارت دیگر، هیپنوتیزم حاصل القائات ممتد عامل در معمول است. با توجه به غیر عادی بودن هیپنوتیزم، شبهه الحاق آن به سحر از جهت حرمت عمل و اجرای حد سحر بر هیپنوتیزور می باشد. پس از نقد و بررسی ماهیت سحر و هیپنوتیزم این نتیجه حاصل است که با توجه به مبتنی بودن هیپنوتیزم بر اصول خاص، نمی توان آن را همچون سحر از امور خارق العاده به حساب آورد و حد سحر را بر آن جاری نمود و حتی اگر جزم به شمرده نشدن هیپنوتیزم از مصادیق سحر وجود نداشته باشد، حداقل شبهه در الحاق آن به سحر وجود دارد؛ چرا که فقها در ارائه تعریف از سحر و بیان ماهیت آن، محدوده و گستره آن را مشخص نکرده اند در نتیجه باز هم حد سحر از هیپنوتیزور با توجه به مقتضای قاعده درء برداشته می شود. همچنین در رابطه با حکم تکلیفی حرمت عمل هیپنوتیزم نیز باید گفت: با توجه به ابتنای هیپنوتیزم بر معیارهای خاص، نمی توان آن را در زمره سحر دانست و به تبع آن، آن را متصف به حکم حرمت نمود، بلکه در این هنگام با توجه به فقدان ادله اجتهادی، با در نظر گرفتن مسئله از جمله مصادیق شبهه حکمیه تحریمیه که منشا آن فقدان نص است، چاره ای نیست که حکم به اصالت برائت شود و در نتیجه عمل هیپنوتیزم را دارای حکم تکلیفی اباحه ظاهری دانست. حتی اگر شبهه الحاق سحر به هیپنوتیزم باشد، باز هم با توجه به اینکه مسئله از جمله مصادیق شبهه حکمیه تحریمیه است که منشا آن اجمال نصمی باشد، حکم به اصالت برائت شده و در نتیجه حکم تکلیفی هیپنوتیزم اباحه ظاهری می شود.