یکی از از مسائل مهم در هر کشور و دولتی تربیت افراد جامعه اعم از زن و مرد، کودک و بزرگسال است. این تربیت بر اساس پاسخ دولت به این سه سوال در مورد تربیت اتفاق می افتد: چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟ زیرا هر دولت بنیادهای فلسفی مشخص دارد که تمام امور جامعه و نظام بر اساس آن اتفاق میافتد. این بنیادهای فلسفی روند شکل گیری تربیت و چشم اندازهای آینده آن را شکل می دهند. در کشور ایران به دلیل تمدنی که از زمان های گذشته وجود داشت همواره تربیت جایگاه مهمی داشته و سیاست گذاران کشور تصمیمات و اقدامات شایسته ای در جهت تربیت افراد جامعه اتخاذ می کردند. هر نظام برای بقا، رشد، توسعه و کارایی بهتر در طول حکومت خود سعی کرد با استفاده از زیر نظام های مختلف که نظام آموزشی یکی از مهمترین های آنهاست، زنان و مردان را در جهت اهداف نظام تربیت کند و وجود کودکان را طبق همین اهداف پرورش دهد. در هر کشور یکی از مهمترین موضوعات سیر تاریخی نظام تعلیم و تربیت که عالی ترین ارکان هر نظام آموزشی و تربیتی است به شمار می رود. بررسی سیر تاریخی نظام تعلیم و تربیت با مسئله رشد، بالندگی، اخلاقیات، ارزش ها و به طور کلی با شخصیت افراد در تمامی دوره ها در ارتباط مستقیم است. با توجه به این نکته که نظام تعلیم و تربیت تاثیر گذار همواره سبب احیای بشر می شد، مقایسه نظام تعلیم و تربیت در ادوار مختلف از جمله راهکارها برای کارایی بهتر نظام حاکم میشود (باقرزاده و پاسالارزاده، .)1399انسان به عنوان موضوع تعلیم و تربیت نقش بسیار اساسی و تعیینکنندهای در نظام تربیتی دارد و هرگونه نگرشی به آن می تواند تأثیر خاص، مستقیم و انکار ناپذیری داشته باشد(همان). منظور از کلمه انسان هر دو جنس زن و مرد است و نباید تفاوتی بین آنها صورت گیرد اما در این راه همواره تفاوت چشمگیری بین تربیت دختران و پسران ، زنان و مردان وجود داشت. این تفاوت از بنیادهای فلسفی حاکم بر جامعه نشئت می گیرد. به طور مثال تا پیش از سلطنت قاجار و دوره مشروطه ساخت سیاسی ایران استبدادی و ارباب رعیتی بود و دستگاه سیاسی بر جان و مال مردم حکومت و تسلط داشت. زنان در چنین جامعه ای نه تنها محروم از فعالیت بودند بلکه از هرگونه آگاهی دور می شدند و در گوشه خانه و اندرونی جای داشتند. نه کسی کوچکترین شخصیت مستقلی برای آنهابررسی بنیادهای فلسفی چشم اندازهای تربیت زنان در نظام آموزشی ایران، دوره پهلوی و جمهوری اسلامی تصور می کرد و نه خودشان به آن میاندیشیدند .پس از انقلاب مشروطه این وضعیت تغییر کرد و زنان پا به عرصه فرهنگی و اجتماعی و بعضاً اقتصادی و سیاسی گذاشتند. این تغییر در دوره پهلوی دوچندان شد زیرا بنیانگذار حکومت طرفدار این تغییر بود. اگرچه این تغییر برای زنان به صورت ناگهانی رخ داد و حتی بسیاری از زنان جامعه نتوانستند آن را بپذیرد اما نقطه شروعی برای رشد و بهبود وضعیت آن ها در دورههای بعدی شد. با اینکه توجه به زنان و دختران در این دوره بیش از دورههای پیش بود اما همچنان تعلیم و تربیت زنان و مردان تفاوت چشمگیری داشت و زنان در مرتبه ای پایین تر از مردان قرار می گرفتند. پس از انقلاب جمهوری اسلامی و تغییر نظام، رویکرد تمام زیر نظام ها از جمله خورده نظام آموزش و پرورش تغییر کرد. الگوی تربیت از الگوهای مدرن غربی به الگوی اسلامی تغییر یافت که به دنبال آن تغییرات کوچک و بزرگ عظیمی رخ داد. در جهت بهبود وضعیت زنان تصمیماتی گرفته شد و اقداماتی رخ داد که بسیاری از آنها نتیجه بخش و بسیاری دیگر بی ثمر بودند. نوع نگاه جامعه به زن تغییر کرد زیرا آن فلسفه و جهانبینی به کلی عوض شد و جهانبینی جدیدی جای آن را گرفت