یکی از منابع سازمانی که هر چه بیشتر بدان پرداخته می شود ارزش آن نمایان تر و برجسته تر می گردد، منابع انسانی سازمان است. مدیریت پرسنلی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت منابع انسانی استراتژیک و یا مدیریت سرمایه انسانی با هر عنوانی که بر شمرده شود یک موضوع را بیش از پیش جلوه گر می نماید و آن اهمیت ذاتی این منبع یا سرمایه برای سازمان است. با قرارگیری در عصرفناوری ارتباطات و اطلاعات بسیاری بر این باور بودند که فناوری ها در جایگاه بالاتر و حتی جایگزین افراد در سازمان می شود، اما امروز این حقیقت بیش از پیش عیان شده است که انسان در راس امور سازمان قرار دارد و سازمان ها برای تحقق اهداف استراتژیک خود نیاز به منابع انسانی کارآمد و توانمند دارند، ضمن اینکه امروزه سازمان ها دریافته اند که بدون توجه به نیروی انسانی خلاق و کارآمد و بنوعی کارکنان دانشی (knowledge worker)و یافتن و حفظ آنها امری حیاتی برای آنهاست و بی توجهی به این موضوع آنها را با چالش های جدی مواجه خواهد نمود. "کندریک" اقتصاددان مشهور آمریکایی، معتقد است که در سال 1929 نسبت سرمایه های تجاری نامشهور به سرمایه های تجاری مشهود، 30 به 70 بوده است. اما در سال 1990، همین نسبت تا 63 به 37 تغییر یافته است. "لی" که یکی از صاحبنظران این رشته است، معتقد است که تنها در حدود 15درصد از کل ارزش بازار شرکت ها ناشی از دارایی های مشهود و فیزیکی است و دارایی های نامشهود حدود 85 درصد از کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند. از اینرو ثروت واقعی سازمان ها در جذب و بهره برداری از نیروی انسانی متخصص و برتر، دانش و مهارت های این افراد و فرآیندهای درونی سازمانی آنهاست. بدیهی است که سرمایه گذاری برای ارتقاء دانش نیروی انسانی موجود، ارتقاء کارآمدی نیروی انسانی، به کارگیری مناسب و مدیریت صحیح و حفظ نیروی انسانی از جمله مواردی است که در مباحث مدیریت منابع انسانی می بایستی مورد توجه عمیق واقع گردد و به افراد به عنوان منابع کلیدی برای دستیابی به اهداف و مقاصدشان بنگرند و این امر مستلزم استقرار نظام جامع منابع انسانی در سازمان منطبق با اهداف راهبردی آن است. کتاب مدیریت منابع انسانی (تئوری تا عمل) سعی کرده است تا با مدلی جامع در زمینه نظام مدیریت منابع انسانی، به سازمان ها، مدیران، اساتید و دانشجویان علاقمند به حوزه منابع انسانی مهمترین و در عین حال