پس از کشته شدن «احمدبن اسماعیل» (295-301 ه . ق. )، هم زمان «اسحاق بن احمد»، بزرگ خاندان «سامانی» و «نصربن احمد» (301-331 ه . ق. )، فرزند خردسال «امیراحمد» به ادعای امارت برخاستند که درنهایت به نزاع و پیروزی نصر خردسال انجامید. از آنجایی که کتب تاریخی مطالب پراکنده و متفاوتی در این باب داشته، علم سکه شناسی می تواند اطلاعات ارزشمندی را برای رفع این تفاقضات در اختیار محققین قرار دهد؛ پس پایه و مبنای اصلی این مقاله را داده های سکه شناختی، به ویژه فلسی شاخص از «امیراسحاق» تشکیل می دهد که نام امیر درگذشته، «اسماعیل بن احمد» (279-295ه . ق. ) را نیز بر خود جای داده و به تاریخ 301ه . ق. در شهر سمرقند به ضرب رسیده است. پرسش های اصلی این پژوهش عبارتنداز: 1. چگونه می توان با استفاده از سکه مسین امیراسحاق (ضرب سمرقند به سال 301ه . ق. ) بخشی از تاریخ آن عصر را بازسازی نمود؟ 2. نام امیر درگذشته، اسماعیل به چه علت بر این نوع سکه نقر گردیده و در مشروعیت یافتن اسحاق چه نقشی داشته است؟ این مقاله بر آن است تا علاوه بر معرفی این سکه شاخص که برای نخستین بار انجام می گردد، با رویکرد باستان شناسی ادراکی و رهیافت تاریخی به بازسازی و مشخص ساختن علل برخی از حوادث با همراهی داده های سکه شناختی در کنار متون تاریخی بپردازد. برآیند اصلی این پژوهش، مساله مشروعیت یافتن امیراسحاق از جانب خلافت بغداد بود که می توان نتیجه یافت، این سکه در خلال فرآیند مشروعیت یابی امارت اسحاق از جانب خلافت عباسی، به ضرب رسیده و از آنجا که ضرب سکه نشانی از قدرت یافتن محسوب می شده و مشروعیت وی برای امارت نیز در دست اقدام بوده، آوردن نام امیر ماضی بر سکه ها، می توانسته مشروعیت اسحاق را در آن مدت تضمین سازد.