حس مکان عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویزه برای افراد خاص گردد. مکان، فضایی احساس و درک شده و با خاطره عجین شده ای است که بخشی از معنای آن را می توان در تجربه ها و حالات روحی انسان جستجو کرد. در ایجاد این حس، محیط باید دارای کاراکتر خاصی باشد. محله تبلور فضایی شرایط اجتماعی- اقتصادی جامعه است. یک محله دارای انسجام و همگنی خاص، ماهیت اجتماعی، محدوده معین، حس همبستگی و روابط متقابل بین ساکنان، هویت جمعیف درک سرنوشت مشترک و دسترسی به خدمات و تسهیلات مورد نیاز است. پرسش کلیدی مقاله ی حاضر آن است که کودکان از طریق ساختار محله چگونه محیط را حس می کنند و عواملی که در درک و احساس کودک نسبت به محله موثرند کدامند دستیابی به پاسخ این سوالات نیازمند شناخت ما از عوامل ایجاد کننده ی حس مکان و میزان تاثیرگذاری هریک بر این حس می باشد. در این نوشتار هدف، تثبیت و تاکید چگونگی تاثیر ساختار محله در ایجاد حس مکان، بررسی میزان تدثیر معماری و ساختاری محله در انگیزش احساسات ذهنی کودک نسبت به مکان می باشد و بر تبیین نظریه ی نقش محیطی محله در روند تعامل کودک و محیط تلاش دشه است. برای دستیابی به این منظور در روند تحقیق از روش تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. از نتایج به دست آمده این است که محیط محله، ازطریق مکانیسم های ویژه ای در حس مکان نقش دارد و در بررسی نمونه این نکته که مفاهیم محله و بافت محله، روانشناسی کودک و ویژگی های محله ایرانی که بر نحوه ی ایجاد حس مکان در ذهن کودک و روند رشد وی تاثیرگذارند ، ارایه شده است.