باغ های کرانه جنوبی دریای خزر از نمونه های برجسته باغ سازی ایرانی است که بر خلاف باغ های کویری ایران تضاد چندانی با محیط اطراف ندارد. مسئله پیش رو در تحقیق حاضر عدم شناخت و معرفی باغ های کرانه جنوبی دریای خزر و عوامل تأثیرگذار در شکل و هندسه آنان است که به دلیل آثار اندک به جا مانده از این باغ های تاریخی، مطالعه و پژوهش چندانی در این خصوص صورت نگرفته است و تنها می توان به توصیفات پراکنده تاریخی و سفرنامه های سیاحان اروپایی و تصاویر اندک از آنها اشاره کرد. بسیاری از باغ های دوره صفوی با الگوی هندسی و فضایی منطبق بر الگوی باغ ایرانی در این ناحیه احداث شده است و تفاوت آنها با باغ های نواحی مرکزی و جنوب ایران تنها در جزییات و نحوه استفاده از عناصر طبیعی است. لذا شناخت این باغ ها به عنوان گونه ای ویژه از باغ ایرانی در کنار سایر گونه های کالبدی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به استناد کتب و تصاویر تاریخی در ترکیب با روش نمونه موردی به صورت برداشت میدانی و با هدف شناسایی خصوصیات باغ بحرالارم بابل انجام می شود و نقش عناصر طبیعی را در این باغ با اصول باغ ایرانی مقایسه می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که نقش عناصر منظر از جمله آب در شکل باغ بحرالارم به چه صورت بوده است؟ در پاسخ فرضیه پژوهش بر این تأکید دارد که حضور گسترده آب در منطقه و تعامل کامل باغ با بستر، سبب ایجاد گونه ای از باغ به نام باغ-جزیره شده است. بازشناسی تصویری با توجه به شواهد تاریخی، نقل قول های مورخین و سیاحان و وضع موجود باغ حاکی از این است که باغ بحرالارم باغی جزیره ای است که با توجه به شرایط مناسب اقلیمی و فراوانی آب در منطقه احداث شده است. پهنه وسیع آبی و تعبیه کل باغ در جزیره مرکزی از نمونه های ویژه در باغ های ایرانی است. احترام به آب و ارزش آن در نزد ایرانیان علی رغم عدم توجیه اقلیمی، سبب شد که موقعیت فوق به صورت یک باغ و اقامتگاه و تفریح گاه سلطنتی درآید، وجود این باغ دال بر تنوع کالبدی باغ ایرانی با حفظ اصول اصلی آن است.