تصرّف هنرمند در زبان سبب خلق تصویر میشود؛ این دگرگونی بهوسیله بهکارگیری عناصری شکل میگیرد که در مجرای زبان موجود و از قابلیّتهای ذاتی آن است. هنرور با کشف و بهرهگیری از این ابزار، در هنجار طبیعی زبان دست برده، بهواسطۀ همین دستکاری، دست به آفرینش تصویر میزند. از این منظر، کتاب نفثهالمصدور مشحون از تصویرسازیهای بدیع و جذّاب است. از سوی دیگر، چگونگیِ آغاز سخن و پرداخت آن در تأثیرگذاری اثر بر خواننده، نقش بسزا و تعیینکنندهای دارد و نویسنده توانا با نگاشتن سرآغاز و مطلعی مناسب، ضمن اینکه میتواند میزان جذب و تأثیر کتابش را دوچندان کند، خواننده را نیز در جریان جوّ کلّی و فحوای اثر قرار میدهد. یکی از است. در » براعت استهلال « تکنیکهای ظریف و اثرگذار در این زمینه، بهکارگیری صناعت بدیعیِ کتاب نفثهالمصدور، نویسنده دو بار از این صناعت بهره میگیرد: نخست در مقدمه کتاب که دو واژه در کنار مسائلی چون غصه و هجران یاران، جسم انسانهای کشتهشده ... در » قلم « و » شمشیر « تقریباً در میانه کتاب دیده » براعت استهلال « بیشتر تصویرسازیهای نویسنده دیده میشود؛ دوّمین میشود و درآن تصویرسازیهای نویسنده پیدرپی و بهوسیله پدیدههایی مختلف )چون آسمان، زمین، شفق، صبح، کوه و دریا( صورت میگیرد. یکی از انواع ابزارهای تصویرآفرین که نسوی در سرآغاز سخن خود با بهکارگیری آن میکوشد تصوّرهای ذهنی خود را به تصویر مبدّل کند، صنایع است. این جستار میکوشد ضمن تعریف صناعات کنایهمحور، به تشریح دو گونه آن، » کنایهمحور « بپردازد که در آفرینش تصویرهای بدیع در » استعاره کنایه « و » استعاره ایهامی کنایه « یعنی صناعت درآمد )براعت استهلال(های نفثهالمصدور نقشی اساسی دارند.