اسطوره یکی از عناصر عمده ساماندهی زبان و معنای شعر معاصر است. گرچه اسطورهها اساساً متعلق به دنیای باستان اند و از رهگذر روایات قدسی و مینوی، جهانبینی مردمان آن عصر را تدارک میدیده اند، در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز هم چنان در ذهن و زبان انسان امروزی حضوری تأثیرگذار دارند. شاعران بنابر ذهنیت تخیلی و به جهت نیروی خیالین اسطورهها، فراوان از آن تأثیر میپذیرند و به بازتولید و باززایی آن دست میزنند..هر شاعری بنابر فکر و فرهنگ خویش و زمینههای ذوقی و اندیشگی، به برخی از اسطورهها بیشتر توجه دارد. سیاوش کسرایی به خاطر ذهنیت سیاسی و ایدئولوژیک خود و نیز بر اساس مقتضیات عصر، از برخی از اسطورهها با کارکردهای خاصی بهره گرفته و گاه در شکل آنها تغییراتی نیز داده است. او حتی از برخی شخصیتهای تاریخی اسطورهسازی نموده و به آنها خصلت اسطورهای داده است. در این مقاله به چگونگی و چرایی باززایی و خلق اسطورهها در شعر سیاوش کسرایی پرداخته ایم.