پس از گذشت دو دهه از تلاش جهانی برای تعریف و برنامهریزی مناطق شهری چند مرکزی، همچنان این مفهوم یکی از مبهمترین اصطلاحات ممکن به شمار میرود. بخشی از این ابهام به فرایند شکلگیری و تکوین این مناطق در نقاط مختلف دنیا باز میگردد. به عبارتی مناطق شهری چند مرکزی مانند هر پدیده دیگری متناسب با ماهیت و چیستی خود، در مواجهه با فرآیندها، روندها و مسائل رفتارهایی مختص به خود را بروز میدهد. از این رو، درک این فرایندها و سیر تکوینی این مناطق، به فهم برنامهریزان از مورفولوژی چند مرکزی، روابط بین آنها و تعاملات مدیریتی آنها کمک خواهد کرد. بر این اساس، مقاله حاضر سعی دارد تا مشخص کند منطقه شهری چند مرکزی مازندران مرکزی از چه سیر تکوینی پیروی میکند و در چه مرحلهای از توسعه چند مرکزی به سر میبرد. بدین منظور با استفاده از گونهشناسی سیر تکوینی الگوی توسعه شهری چند مرکزی توسط چمپین (2001)، دو بعد مورفولوژیک و چند مرکزی منطقه شهری مازندران مرکزی مورد سنجش قرار گرفت. بدین منظور برای سنجش بعد مورفولوژیک از تغییرات عملکردی شاخصهای جمعیتی مانند آنتروپی و نخست شهری، و برای سنجش بعد عملکردی از روش حوزه ارتباطی با استفاه از جریان سفرهای آونگی در طول سه دهه استفاده گردید. با بررسی تغییرات دو بعد چند مرکزی مورفولوژیک و عملکردی منطقه شهری مازندران مرکزی در طول یک دوره سی ساله، روشن شد که برخلاف فرضیات مطرح شده مبنی بر الگوی چند مرکزی-شبکهای در مازندران، محدوده مطالعه متشکل از چهار منطقه شهری عملکردی است که سهم اصلی سفرهای آونگی منطقه را در درون شهرستان خود تعریف میکنند. بدین ترتیب با توجه به نبود مرکزی مسلط و سلسلهمراتبی روشن، تعدد و نزدیکی مراکز به یکدیگر این منطقه به عنوان یک مد ائتلافی از توسعه شهری چند مرکزی در بین مراحل دوم و سوم تشخیص داده شد.