امروزه با توجه به رشد شتابان جمعیت شهری بهویژه در کشورهای درحال توسعه، شاهد بروز مسائل جدی در نظام برنامهریزی و مدیریت شهری بهطور خاص در حوزه تامین خدمات عمومی با ماهیت منطقهای هستیم. حکومتهای محلی مهمترین تامینکننده خدمات عمومی هستند و شهرداریها بهعنوان مهمترین نهاد اجرایی این سطح، مسئولیت این امر را در محدوده تعریف شده برعهده دارند. همواره در شهرها بهویژه شهرهای کوچک و نزدیک بههم این مساله وجود دارد که چندین شهرداری در موضوعات خاص همچون تامین خدمات عمومی منطقهای منافع یکسانی دارند، در چنین مواردی هریک از شهرداریها بهتنهایی قادر به ارائه منابع کافی نیستند و همچنین فاقد ظرفیت و توانایی لازم برای حل مساله و برآورده ساختن منافع خود هستند؛ لذا همکاری بینشهرداری بهعنوان منعطفترین راهبرد منطقهگرایی با تشکیل شبکه همکارانه ضمن تامین منابع بیشتر و دستیابی به صرفههای ناشی از مقیاس، میتواند در تامین کارآمدتر خدمات عمومی و حل برخی مسائل مشترک منطقهای اثرگذار باشد. روش پژوهش حاضر از لحاظ نوع ماهیت کاربردی، براساس هدف از نوع توصیفی و براساس روش جمعآوری اطلاعات در دسته تحلیل دادههای ثانویه (مطالعات کتابخانهای و اسنادی) و از نظر تحلیل اطلاعات از نوع کیفی است که به بیان گزارههای توصیفی میپردازد. این پژوهش کوشش مینماید در گام نخست به بیان دلایل اصلی؛ انگیزههای پیشبرنده و چالشهای بازدارنده همکاری بینشهرداری در تامین خدمات عمومی منطقهای پرداخته؛ سپس در گام بعد ضرورت همکاری بینشهرداری در استان مازندران را بهطور اجمالی بررسی نماید.