مساله تامین خدمات عمومی منطقهای یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان فضایی بهویژه در کشورهای درحال توسعه است. حکومتهای محلی مهمترین تامینکننده خدمات عمومی هستند و شهرداریها بهعنوان مهمترین نهاد اجرایی سطح محلی، مسئولیت این امر را در محدوده تعریف شده برعهده دارند. بررسی پیشینه پژوهش نشان میدهد که تلاشهای منفردانه شهرداریهای کوچک در تامین و ارائه برخی خدمات عمومی منطقهای از کارایی و اثربخشی قابل قبولی برخوردار نبوده و منجر به اتلاف منابع، بدون ثمربخشی پایدار میگردد؛ بنابراین رویکرد همکاری بینشهرداری بهعنوان منعطفترین راهبرد منطقهگرایی و راهحلی جهت غلبه بر مسائل مرتبط با تفرق سیاسی و عملکردی مورد استقبال شهرداران قرار گرفت؛ چرا که این رویکرد میتواند علاوهبر حفظ استقلال و هویت شهرداریها، بهمدد شکلگیری شبکه منسجم همکارانه و روابط برد- برد همافزا بینسازمانی، از طریق تجمیع منابع و بسیج امکانات به تامین کارآمد و اثربخش خدمات عمومی منطقهای و حل برخی مسائل مشترک بینجامد. در کشور ایران، شهرداریها/ دهیاریها موظف به تامین و ارائه تعداد اندکی از خدمات عمومی منطقهای هستند. در منطقه شهری مرکزی استان مازندران، ناکارآمدی خدماترسانی منطقهای حوزه وظایف شهرداریها/ دهیاریها در سه محور مدیریت دفع پسماند، خدمات ایمنی و آتشنشانی و حملونقل عمومی بین/ برون شهری بهوفور نمایان است؛ چرا که تلاشهای منفردانه شهرداریها در تامین اینگونه خدمات در غیاب چارچوب مدون همکاری بینشهرداری منطبق با شرایط منطقه، قوانین موجود و نظام مدیریت فضایی کشور منجر به هدررفت منابع بسیار، تخریب محیطزیست، کاهش کیفیت زیستی و بهخطر افتادن سلامت و جان شهروندان گردیده است. روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر نوع ماهیت،کاربردی و براساس اهداف، توصیفی است. همچنین با توجه به رویکرد کیفی پژوهش، روشها و ابزارهای جمعآوری و تحلیل اطلاعات انتخاب و سازماندهی گردید. روش گردآوری اطلاعات شامل دو گونه روش سازماندهی دادههای ثانویه منتج از مطالعات کتابخانهای و اسنادی، و روش تحقیق پیمایش بهوسیله مصاحبه عمیق فردی نیمهساختاریافته با نمونهگیری هدفمند است. تحلیل پژوهش بهکمک روش تحلیل محتوا و فن سوات بهعنوان ابزاری توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفت. همچنین فرآیند سازماندهی پژوهش با الگوبرداری از فرآیند سیاستپژوهی دنبال شد. یافتههای پژوهش حاکی از این است که سازماندهی خدماترسانی منطقهای در سه محور منتخب با توجه به الگوی روابط چهارگانه تعریف شده در پژوهش، و تمرکز ویژه بر شهرداریهای آمل، بابل، قائمشهر و ساری بهعنوان کانونهای مرکزی در منطقهشهری مرکزی استان مازندران در نهایت میتواند منجر به نظمبخشی در کلیه شهرداریها/ دهیاریهای این منطقه گردد. پژوهش حاضر کوشش نموده بهمنظور پاسخ به پرسشها، رسیدن به اهداف و پیروی از چارچوب نظری ارائه شده، ابتدا به شناخت نحوه خدماترسانی منطقهای حوزه وظایف شهرداریها/ دهیاریها در سه محور منتخب در کشور و با تمرکز بر چهار شهرداری مرکزی مطالعه موردی بپردازد؛ سپس عوامل موثر پیشبرنده و بازدارنده همکاری بینشهرداری در این منطقه را شناسایی و تحلیل کند؛ تا دستاور نهایی خود، یعنی چارچوب سیستماتیک همکاری بینشهرداری در تامین خدمات عمومی منطقهای در منطقه شهری مرکزی استان مازندران را با کاربست رهنمودهای منتج از تجارب بینالمللی در انطباق با قوانین و نظام مدیریت منطقهای کشور و تدقیق عوامل کلیدی هشتگانه حاصل از مدل نظری پژوهش، در چهار مرحله و بیست گام تدوین نماید.