این مقاله، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، تلاش بر معرفی جرمشناسـی صــلح ســاز و ارزیــابی ظرفیــت کــاربردی شــدن آن در سیاســت جنــایی را دارد. جرمشناسان صلح ساز، علت جـرم را رنجـی مـیداننـد کـه انـسان معاصـر تجربـه میکند و تنها راه پایان دادن به این رنج، استقرار صلح در ذهن انسانهاست. ایـن رهیافت تأکید دارد خشونت به صـلح نیانجامیـده و در فـرض مـردود کـارایی، در تعارض با ضرورت اتخاذ وسایل صلح آمیز قرار مـیگیـرد. در نتیجـه، بـا بازنمـایی عدالت به مثابه صلح، مجموعها ی از دگردیسی ها را در بستر جرمشناسی صلح ساز مطرح مینماید که محدود به پاسخ گذاری و پاسخ دهی نسبت به پدیده مجرمانـه نمیگردد و مقابله مؤثر با وقوع جرم را در گرو تکوین سیاست جنایی صـلح مـدار و خشونتزدایی از تمامی ابعاد سیاست جنایی قلمداد مینماید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که هرچند آموزههای جرمشناسی صلح ساز در حوزه سیاست جنایی و حتی نظام عدالت کیفری، معدود و ایده آل تبیین شده است، ولی ایـن رهیافـت در پرتوی پیوند خویش با وسعت گفتمان صلح و در بـستر آینـده پژوهـی، قابلیـت تکوین در بستر سیاست جنایی صلح مدار را دارد