درپی گسترش اندیشه تجدد در دوره پهلوی اول و با همزمانی تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و افزایش آگاهیها نسبت به غرب، نسل جدیدی از روشنفکران شکل گرفتهاند که در عین دسترسی و مطالعه فراوان آثار تاریخی، با الیههای عمیقتری از فرهنگ و تمدن غربی آشنا بودهاند. پژوهش حاضر با هدف فهم و تبیین اندیشه سیاسی یکی از مهمترین روشنفکران این دوره یعنی سید فخرالدین شادمان، بر آن است در قالب نظریه منطق درونی اسپریگنز، به این پرسش پاسخ دهد که شادمان بحران سامان سیاسی را چگونه دلیلیابی کرده و برای برونرفت آن چه تجویز آرمانی ارائه کرده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که مسئله اساسی شادمان، نفوذ فرهنگی- سیاسی تمدن فرنگی است. به نظر وی این مسئله ناشی از وجود و ادامه حیات فوکولی و مبلغ فرنگی میباشد. از همینرو، وی نوسازی جامع و نظاممند ساختار جامعه ایران بر پایه حفظ زبان کامل فصیح ملی )فارسی( و أخذ تمدن فرنگی با میل و احتیاط را به عنوان نظم آرمانی ترسیم نموده و راهکارهای تربیت ملی، فراگیری مقدمات تمدن غربی، لغتسازی، ترجمه درست، داشتن جرأت شناخت و نترسیدن از هیچ فکر و عقیدهای، و اعزام ایرانی ایرانشناس فارسیدان به فرنگ را به عنوان راهکارهای خروج از بحران تجویز میکند. این راهکارها حاکی از آن است که شادمان توجه به دستاوردهای تمدن بشری را به امر خودباوری، حفظ اصالت و هویت خودی پیوند زده و با پیش کشیدن ضرورت برخورد فعال با غرب به شکلی عالمانه و دغدغهمندانه، بر لزوم درک صحیح از مسائل پیشرفت و طراحی راهبردهای سازگار و برخواسته از فرهنگ خودی تأکید مینماید. و