هویت و پرسش از کیستی، همواره از دیرباز از دغدغه های اصلی انسان بوده و هست. ذهن ایرانی نیز به واسطه زیست در سرزمینی با تاریخ و تمدنی دیرپا، در پی یافتن پاسخی برای کیستی خود بوده است. به عنوان یک تمدن همواره مورد توجه « ایران » ، در عمده گذاره های فکری نسل های معاصر روشنفکری ما « هویت اندیش ان ایرانی » و مداقه بوده است. در این میان احسان نراقی به نسلی تعلق دارد که با اطلاق ضمن توجه به اهمیت این موضوع، در تلاش برای تبیین عناصر تشکیل دهنده ی این مؤلفه ی مهم و کارکرد هویت بخش آن بوده است. لذا پرسش اصلی مقاله حاضر این است که از منظر رهیافت زیست جهان عناصر مقوم و هویت بخش ایرانی کدام است؟ دلایل تفوق هر گذاره نسبت به دیگری چیست؟ اهمیت استفاده از زیست جهان به عنوان پایه تحلیل این است که ماهیت هویتی هر جامعه را در پیوند پویای آن با گذشته مورد بررسی قرار می دهد. به عبارت دیگر، روش تحلیل زیست جهان با خصلت کل گرایانه خود، در پی اثبات این دعوی است که فرهنگ ایرانی و اجتماع آن دیری پیش از هویت ملی، به معنای مدرن آن ساخته و پرداخته شده است. به این منظور ما در پاسخ به این پرسش مولفه هایی چون اساطیر، سرزمین مشترک، زبان فارسی و شاعرانگی را مفروض گرفته از دیدگاه نراقی تحلیل کرده ایم. چارچوب نظری مقاله روش تحلیل زیست جهان و روش کار توصیفی تحلیلی است.