مقدمه: ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺮای ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاران، اﻋﺘﺒﺎردﻫﻨﺪﮔﺎن و ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮﻧﺪﮔﺎن داﺧﻠﯽ و ﺑﯿﺮوﻧﯽ ﺷﺮﮐﺖﻫﺎ، مسئله ارزﯾﺎﺑﯽ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﺳﺖ. اندازهگیری عملکرد هر شرکت، میتواند در تعیین جایگاه و موقعیت فعلی شرکت (میزان موفقیت در دستیابی به اهداف) حرکت و جهتگیری های آینده و برنامه ها و فعالیت های بهبود دهنده مؤثر باشد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاران و ﺑﻪ وﯾﮋه ﺳﻬﺎمداران ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺷﺮﮐﺖ را ﺑـﻪ درﺳﺘﯽ ارزﯾﺎﺑﯽ ﮐﻨﻨﺪ. از این رو تحقیق در حاضر به ارزیابی تاثیر هوش تجاری و هوش هیجانی بر عملکرد مالی با در نظر گرفتن نقش میانجی گری نوآوری و یادگیری شبکه پرداخته شده است. روش: از لحاظ طبقهبندی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻫﺪف، از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮐﺎرﺑﺮدی است. دراین پژوهش برای جمع آوری دادهها و اطلاعات از روش میدانی و کتابخانهای استفاده میشود. مبنای نظری پژوهش از کتب و مجلات تخصصی، فارسی ولاتین و دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری خواهد شد. همچنین از نرم افزار آماری pls و Lisrel برای تحلیل آماری و استنتاج فرضیات این پژوهش استفاده میشود. در این پژوهش برای بررسی فرضیهها از پرسشنامههای هوش هیجانی، هوش تجاری، عملکرد مالی، یادگیری شبکه و نوآوری استفاده میشود. با توزیع این پرسشنامهها و گردآوری داده ها، به بررسی و تحلیل فرضیههای پژوهش پرداخته خواهد شد. یافتهها: نتیجه بررسی فرضیه اول نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش تجاری بر عملکرد مالی می باشد. نتیجه بررسی فرضیه دوم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش تجاری بر نوآوری می باشد. نتیجه بررسی فرضیه سوم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار نوآوری بر عملکرد مالی می باشد. نتیجه بررسی فرضیه چهارم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش تجاری بر یادگیری شبکه ای می باشد. نتیجه بررسی فرضیه پنجم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش تجاری بر یادگیری شبکه ای می باشد. نتیجه بررسی فرضیه ششم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار یادگیری شبکه بر عملکرد مالی می باشد. نتیجه بررسی فرضیه هفتم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش هیجانی بر عملکرد مالی می باشد. نتیجه بررسی فرضیه هشتم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش هیجانی بر نوآوری می باشد. نتیجه بررسی فرضیه دهم نشان دهنده، تاثیر مثبت و معنی دار هوش هیجانی بر یادگیری شبکه ای می باشد. نتیجهگیری: در عصر اطلاعات، دادهها همان شمشهای طلای ارزشمندی هستند که اگر کسبوکار بتواند آنها را کشف کند و بهترین بهره از آنها را ببرد، همیشه پیشرو و از رقبای خود متفاوت خواهد بود. فناوری هوش تجاری (BI) ابزاری است که این امکان را به کسبوکارهای مدرن میدهد که دادهها را برای اتخاذ تصمیمات صحیح، مبتنی بر واقعیت و قابل اجرا مورد استفاده قرار دهند و به صورت مداوم به سوی بهبود عملکرد و افزایش حاشیه سود خود حرکت کنند. هوش تجاری به معنای استفاده موثر از نرمافزار و خدمات برای انتقال دادهها به منظور تبدیل به اطلاعات عملی است که این اطلاعات عملی منجر به تصمیمات راهبردی و استراتژیهای کسب و کار خواهند شد.