هدف اصلی تحقیق حاضر این است تا برخی از مهمترین زمینه های فرهنگی-جمعیت شناختی مرتبط با اعتماد اجتماعی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. در این تحقیق، بمنظور شناخت بهتر و فهم دقیقتر موضوع اعتماد اجتماعی، آن را در سه عرصه و لایه عمده اعم از عرصه خانواده یا اعتماد به والدین و فرزندان، عرصه اجتماع یا اعتماد به بستگان و دوستان، و عرصه مدیریت و سیاست یا اعتماد به مدیران و مسئولان موسوم به اعتماد نهادی مورد بررسی قرار داده ایم. در مجموع، یافته های این تحقیق نشان داده است که میزان اعتماد اجتماعی در عرصه خانواده حدود 95 درصد، در عرصه اجتماع در حدود دو سوم، و در عرصه سیاست یا اعتماد نهادی نیز در حدود یک سوم می باشد. علاوه براین، یافته های این تحقیق نشان داده است که اگرچه متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی فاقد تاثیرات تعیین کننده ای بر اعتماد اجتماعی در عرصه خانواده می باشند، اما دو عرصه دیگر اعتماد اجتماعی بویژه اعتماد نهادی بطور چشمگیری تحت تاثیر سه دسته تعیین کننده های اصلی مشتمل بر تعیین کننده های جمعیت شناختی مانند سن، محل سکونت، جنس و تحصیلات وهمچنین متغیرهای مرتبط با مؤلفه های دینداری و نگرش جنسیتی است.