ییـر بوردیو جامعه شناس فـرانسوی معتقد است، سلیقهها، قضاوتها و استعدادهای افراد اموری اجتماعی هستند که در نتیجه فرایند اجتماعی شدن شخص در طول زندگی کسب میشوند. او سلیقه هنرمند را مخلوق ذوق حاکم بر جامعه، یعنی سلیقه طبقه دارای سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و نمادین میداند. این مقاله با هدف بررسی مقایسهای نشانههای تغییرخواهی در آثار کمالالملک و ژاکلوییداوید، براساس نظرات بوردیو نگارش شدهاست. هر یک از این دو نقاش در نقاط عطف تاریخ کشور خود به خلق اثر پرداختهاند. در این پژوهش تلاش شدهاست با روش توصیفی – تحلیلی و تاریخی علاوه بر یافتن علت گزینش سبک مخصوص هر یک از این دو نقاش، چرایی وجود یا عدم وجود نشانههای تغییرخواهی در آثار داوید و کمالالملک با استفاده از نظرات بوردیو تبیین شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد، انتخاب سبکهای طبیعتگرا و نئوکلاسیک توسط این دو هنرمند تحت تاثیر نظام آموزشی، سرمایههای فرهنگی و موضع این دو در ارتباط با میدان قدرت صورت گرفتهاست. در ارتباط با نشانههای تغییرخواهی نیز، با توجه به قرار گرفتن کمالالملک در دسته هنرمندان مستقل میدان تولید نقاشی، نمیتوان نشانی از تغییرخواهی را در آثار او دید؛ در حالی که در آثار داوید، به دلیل قرارگیری وی در موضع وابسته به مخالفین طبقه حاکم، نشان تغییرخواهی را میتوان مشاهده کرد.