نگاره «ساختن کاخ خورنق»، یکی از مشهورترین نقاشی های مکتب هرات و کمال الدین بهزاد، نگارگر قرن نهم و دهم هجری در سال 898 ق، به تصویر درآمدهاست. نگارگر، با به تصویر درآوردن این اثر ادبی، تصویری نادر و متفاوت برخلاف سنت نگارگری ایرانی عرضه می کند. در بررسی نگاره این پرسش ها و مسائل مطرح می شود: که لایه های معنایی پنهان و آشکار در نگاره ساختن کاخ خورنق کدم اند؟ و آیا این لایه های معنایی نشان دهنده ارتباط خاصی بین ذهن و تفکر هنرمند و بینش اجتماعی وی است؟ ازاین رو ضروری می نماید که نگاره ی مذکور، با رویکردی جدیدی که در حوزه ی نقد هنری و زیباشناسی مطرح است، مورد تحلیل قرار بگیرد. هدف پژوهش حاضر این است که با روشی توصیفی- تحلیلی، نگاره ساختن کاخ خورنق را طبق الگوی "آیکونولوژی" اروین پانوفسکی، مورخ آلمانی که در قرن بیستم میلادی ارائه شده است خوانش و طی مراحل سه گانه آن روش موردبررسی قرار دهد. تا از این طریق لایه های مختلف معنایی آن آشکار گردد. این پژوهش نشان داد که نحوه ی دید هنرمند و مضامین بکار گرفته شده از جانب وی در سنت نگارگری ایران کم سابقه بوده و لایه ی پنهان معنایی که در طی سه مرحله حاصل گردید، در خصوص تجلی ماده و فعل ساختن به دست آدمی است.