تمدن های کهن خواستگاه مخلوقات ترکیبی چون هارپی بودند؛ این مخلوقات به انسان در برابر ناشناخته های طبیعت، قدرت مقابله می بخشیدند؛ هارپی، مخلوق ترکیبی متشکل از سر انسان و بدن پرنده است که در تمدن ایران و یونان وجود داشت، این دو تمدن مهم با توجه به جهان بینی خویش از این نقش استفاده کردند و آن را به ادوار پس از خود انتقال دادند. این پژوهش در پی آن است تا روند تحول نقش هارپی را در هنر ایران و یونان بررسی نماید، از آنجا که نقش هارپی در هنر یونان پیش از میلاد پر رنگ تر بود و از آن سو در ایران دوره اسلامی بیشتر شاهد ظهور نقش هارپی بوده، دوره ی تاریخی ملاک اصلی قرار نگرفته است و هدف کلی پژوهش روند تحول مفهومی و ترسیمی این نقش در دو تمدن ایران و یونان است تا از ماحصل آن تفاوت های موجود در نگرش فکری و هنری دو تمدن کهن عیان گردد؛ پرسش اصلی این موضوع است که چطور یک نقش مشترک با خاستگاه معنایی مشترک طی روند رشد دو تمدن تغییر مضمون داده است و معانی کاملاً متفاوتی کسب می کند. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی تطبیقی جایگاه هارپی در هنر یونان و ایران پرداخته می شود تا از این منظر معنا و مضمون آن از جهات مختلف بررسی گردد. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که شکل هارپی به عنوان انسان_ پرنده، محتوایی ملکوتی را تداعی می نماید و در هنر ایران به خصوص دوره ی اسلامی به این مضمون پیوند خورده است؛ اما در هنر یونان، هارپی مخلوقی منفور است و کاربردی روایی دارد؛ در واقع او جز خیل نیروهای شروری است که باید حضور داشته باشند تا توسط قهرمان اسطوره ای نابود شود و این برخورد روایی، هیچ ارزشی را بدین نقش اعطا نمی کند و خود نمایشی از تفاوت تفکر معنوی و انسان محور در دو تمدن است.