ذهنیت‌گرایی هنر همواره هنرمندان را تحت تاثیر تغییرات محیطی قرار می‌دهد، رویدادهای فرهنگی نقش مهمی در تحول هنر دارند و هر چه این رویدادها گسترده‌تر و عمیق‌تر بتوانند بر جامعه تاثیرگذار باشند، نقش بزرگتری در تغییر هنر دارند. رسانه‌های هنری به عنوان چارچوبی که آثار هنری را تعریف می‌کنند از این قاعده مستثنی نیستند و ساختارهای این رسانه‌ها در اثر وقایع فرهنگی دگرگون می‌شوند؛ این تغییرات قضاوت‌های ما را از آثار هنری را نیز دچار تغییر می‌کنند و بطور کلی همه آن‌چیزی که باعث دسته‌بندی آثار هنری می‌شوند برپایه تغییر در ساختارهای رسانه‌ای اتفاق می‌افتد. یکی از بزرگترین وقایع تاریخ، پدید آمدن هنر مدرن است که شناخت پیشین از رسانه‌ها را به علت تفاوت‌های اساسی در بازنمایی هنری، به چالش کشیده است و منجر شده تا آثاری که در گذشته هنر شناخته نمی‌شدند اکنون بتوانند، هنر شناخته شوند چراکه قادر هستند هستارهای یک رسانه هنری بخصوص را بازنمایی کنند. هدف این مقاله شناخت رسانه، تعاملات بین رسانه‌ها، تغییرات آن پس از مدرنیسم و نقشی است که مدرنیته در تحولات هنری تا به امروز ایجاد کرده است. کشف علل این تغییرات، باعث می‌شود تا متوجه شیوه فرگشت آثار هنری نسبت به زمان شویم و نسبت به آثار هنری بتوانیم قضاوت بهتری داشته باشیم و نقش رسانه را در قضاوت و تطبیق آثار هنری بشناسیم.
