هر دوی این نویسندگان نگاه ویژهای به اساطیر فرهنگ خود داشتهاند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطورهها دست زدهاند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطورهای ضحاک بودهاند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود مییابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی مییابد میتواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهرهگیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.