روابط بین دو تمدن ایران و هند از ادوار کهن به صورت متقابل برقرار بوده است. اشتراک و تبادل، سنتهای فرهنگی بین ایران و هند در دوره گورکانی به اوج خود میرسد. حوزه اصلی عینیت یافتن فرهنگها را میبایست در هنر و ادبیات جستجو نمود. این پژوهش به مطالعه یکی از مصادیق این ارتباط فرهنگی یعنی نگارگری و در ذیل آن به نسخههای مصور حمزهنامه، در دوره گورکانی هند که توسط نگارگران مکتب گورکانی (هند و ایرانی) مصور شدهاند و همچنین به تأثیرات ویژگیهای نگارگری دوره صفوی بر این نگارهها میپردازد. سؤالاتی که مطرح میشود این است که: تأثیرات نگارگری ایران بر نگارکری هند از منظر سپهرنشانهای چه بوده است؟ چه مؤلفههای از نگارگری ایران در مصور کردن حمزهنامه در دوره گورکانی هند تأثیر گذار بوده است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سپهر نشانهای است، که ابتدا به تبیین روند شکل-گیری، ریشهها و عوامل تأثیرگذار در به وجود آمدن نگارگری مکتب هندو ایرانی یا مکتب مغول در نگارگری هند پرداخته می-شود. همچنین به تبیین و شناخت مضامین آن میپردازد. بهواسطه رویکرد سپهر نشانهای، تأثیرات و برهمکنشهایی را که نگارگری ایران بر نگارگری هند داشته است مورد مطالعه قرار میگیرد. بدین منظور حمزهنامه مصور در هنر نگارگری هند که دربردارنده اطلاعات فرهنگی و رمزگان نشانهای در دوره گورکانیان، که نمودی از آن تأثیرات نگارگری ایران را به همراه دارند جهت تحلیل و بررسی انتخاب شدهاند. پس از تحلیل دادهها نتایج این پژوهش نشان داد که، داستان امیرحمزه اشاره به حمزه ایرانی دارد، و چهارچوب اصلی داستان از برخوردهای گوناگون حمزه با انوشیروان و دربار ساسانیان که با حمزه در جنگ است سخن میرود و در جای دیگر اردشیر بابکان که به یاری حمزه میشتابد یاد میشود، نام شخصیتهای داستان نیز بیشتر ایرانی است، به این دلیل سپهرفرهنگی ایران از طریق شخصیت حمزه ایرانی وارد سپهرنشانهای هند شده است. علت دیگر ویژگیهای فرهنگی مکتب نگارگری گورکانی متأثر از نگارگری دوره صفوی است و تأثیرات این ویژگیها در مصور سازی نگارههای حمزهنامه، در مواردی چون ترکیببندی و آرایش صفحه، شخصیت پردازی و چهره افراد، البسه و سازو برگ جنگی افراد و اسبها، نقوش تزئینی هندسی، فرم و بافت صخرهها، پرداز بوتهها و درختان، پالت رنگی نگارهها، قلم گیری خطوط، و استفاده از عامل همزمانی در مصور سازی رویدادها و نگاره ها به وضوح دیده میشود.