با توجه به زمینه و مفاهیم گسترده و تخصصی در حوزهی تولیدات و حتی خود آثار هنری ازجمله: معنا و محتوای آثار، شرایط حاکم بر انتخاب این معانی، محتوا و موضوعها، جهانبینی هنرمندان و حامیان آنها، چیستی، چرایی و چگونگی ورود این محتواها به آثار در قالب فرمها، نمادها، نشانهها ... و معانی صریح و ضمنی دیگر آنها در کنار مطالعات فرمی و سبکی خود آثار، برخلاف اکثر پژوهشهای ارزشمند انجامشده از نگاه سنتی غربیان مبتنی بر بررسیهای فرمی و طبقهبندی سبک شناسانهی آثار؛ نیازمند مطالعات عمیق فلسفی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری است. به عبارتی نگاههای نو و از زوایای مختلف به این حوزه، بهخصوص توسط ایرانیان که مستقیماً در این بافت فرهنگی قرار دارند، بر شناخت عمیق و توصیف ضخیم ما از هنر و بهتبع آن، میراث فرهنگی غنی، سرمایههای ملی و قومی ایران در بستر تاریخ بر ما و جهانیان خواهد افزود. ازاینرو نیازمند آشنایی با هستیشناسی، معرفتشناسی و رویکردهای مختلف و کارآمد در این حوزه، برای مواجهه و مطالعهی آثار هنری در جغرافیای فرهنگی و اجتماعی ایران هستیم. است. مسئله اصلی پژوهش این است که گفتمان مسلط در دوره صفویان با تکیهبر آراء فرکلاف چگونه در راستای تولید باور و تثبیت ایدئولوژی بر مصورسازی نسخه قصصالانبیاء تأثیر گذاشته است؟ مدل مفهومی و تحلیل نگارههای قصصالانبیاء در این پژوهش مبتنی بر رویکردهای نشانهشناسی و تحلیل گفتمان است. برای دستیابی به این مهم میبایست نسخهها و نگارههای قصصالانبیاء را در قالب یک متن بهعنوان یک کل معنادار به این معنا که خود وابسته به بافتها، رمزها، مشارکت و تاریخهای مختلف، امیال و جهانبینیها که معانی ایدئولوژیک، فرهنگی و اجتماعی افراد و گروههایی که آثار به آنها تعلق دارد یا برای آنها به وجود آمده است را میسازند، در نظر گرفت؛ زیرا معانی و پیام هر متنی از بافت و زمینهی فرهنگی و اجتماعیای که آن متن در آن تولیدشده است تأثیر میپذیرد و رنگ خالق، منبع قدرت و یا اقتدار (نه لزوماً سیاسی) خود را با خود به همراه دارد.