این مقاله، پژوهشی بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که با رویکرد امریکایی ادبیات تطبیقی و نظریه هنری رِماک و بر اساس نقد تخیلی گاستون باشلار، رابطه تصویر و متن در خاوراننامه را تحلیل میکند. گاستون باشلار شناخت تخیل شاعر و هنرمند را از ورای تحلیل تصاویر ادبی یا هنری مبنای اندیشه خود قرار میدهد. او در تصاویر مورد مطالعه خود عناصر چهارگانه آب و باد و آتش و خاک را ــ که از دیرباز در تمدن کهن شرق نیز مطرح بودهاند ــ بهعنوان قالبی برای سنجش عناصر مؤثر در تخیل نویسنده در نظر میگیرد و از کهنالگوهای اسطورهای و تحلیل تخیل هنرآفرین، بر اساس جلوه مادی عناصر چهارگانه، استفاده میکند. هدف نقد بر محور تخیل تولیدی )عناصر اربعه( و تخیل مادی )استعارات و تشبیهات( از دیدگاه باشلار و تطابق آن با نگارههای خاوراننامه است. داستانهای خاوراننامه حول پهلوانیها و رشادتهای حضرت علی)ع( و اصحاب ایشان در برابر دشمنان و کفار بوده، شامل داستانهایی حماسی و اسطورهای و افسانهای است که مایه اصلی حنآ ها وادث تاریخیای است که با حوادث خیالی به آنها شاخ و برگ دادهاند. پس از بررسی و تطبیق شماری از نگارهها با اشعار این نتیجه حاصل شد که تخیل تولیدی و همچنین تخیل مادی از دیدگاه باشلار، یکی از ابزارهای هنرمند برای تصویرگری این منظومه بوده است