در تلقی کانتی، امر والا در شیء بیصورت یافت میشود که در بیکرانگی قابل تصور است. وقتنی انسنان در برابر عظمت و شکوهمندی یک کوه رفیع و با صلابت یا بزرگی و پهناوری یک درینا قنرار منیگینرد، حکم به والایی منیکنند و احساسنی تحسنینآمیز تنوأم بنا نناتوانی و هنراس (خنوف و رجنا) بنه او دسنت میدهد. از نظر کانت، برای چنین حکم و احساسی، انسان به قابلیت ذهن و پرورش ینافتن آن نیناز دارد. در مثنوی و غزلیات شمس، عناصر بیکران و پر عظمنت هسنتی، ماننند آفتناب، درینا، کنوه و... بسنامد زینادی دارند و مولانا با این امور با نوعی احساس احترام و تحسین و در عین حال عجنز و هنراس مواجنه منیشنود. همچنین او نقش مخاطب آشنا را در فهم امور والا بسیار تاثیرگذار میداند. این مقالنه بنه تحلینل امنر والا در غزلیات شمس و مثنوی در پرتو آرای کانت میپردازد