عموم قضاوتها در خصوص کیفیت شعر دورهی بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آنها نیاز به بررسی بیشتر و دقیقتری دارد. ساختمان تصویر شعری، اجتماعی است از مصالح بلاغی گوناگونی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر بیان، ماحصل تجزیهی هندسهی یک تصویر شعری، هنرسازههای مختلفی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشتهاند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبکشناسی است که با دو مختصهی بسامدگیری و قیاس، سنجهی خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوهی کمّی ـ آماری و با رویکردی سبکشناختی نوشته شدهاست، با بررسی هندسهی تصویرهای غزلهای شش شاعر برجستهی دورهی بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتحاللهخان شیبانی) میکوشد تا ضمن پرهیز از کلیگوییهای رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دورهی بازگشت به شعر شاعران سبکهای پیشین، با ارائهی آماری دقیق و روشن از مقدار بهرهگیری هر شاعر از هنرسازههای منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی، به قیاس هندسهی تصویرهای غزلهای شاعران این مکتب با سازهی تصویرهای شاعران سبکهای عراقی و هندی بپردازد. نتایج این جستار نشان میدهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی) دور و به دورهی قاجار نزدیک میشویم، از شمار هنرسازههای ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازههای منفرد و تصویرهای ساده افزوده میگردد؛ برای نمونه، سازهی تصویرهای غزلیات مشتاق (نخستین و نزدیکترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) با هندسهی تصویرهای غزلیات دیگر شاعران این جنبش تفاوت داشته و در ردیف ساختمان تصویرهای سبک عراقی قرار می- گیرد، امّا ساختمان تصویرهای غزلهای شیبانی بسیار سادهتر از سازهی تصویرهای غزلهای دیگر شاعران این نهضت و همچنین شاعران سبکهای عراقی و هندی است