1403/02/16

فرزاد بالو

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکدۀ ادبیّات و زبان‌های خارجی
نشانی: بابلسر.
تلفن: 01135302663

مشخصات پژوهش

عنوان
از افق در تلقی نیچهای تا افق در تلقی گادامری با تأملی در حکایتهایی از مثنوی معنوی
نوع پژوهش
مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها
نیچه، گادامر، افق بسته، امتزاج افق، مثنوی معنوی
سال 1402
مجله متن پژوهی
شناسه DOI
پژوهشگران فرزاد بالو

چکیده

گادامر، در حلیلت و رور، تللی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی میکند که فراروی از آن امکانپ،یر نیست. در مثنوی معنوی حکایتهایی چون «اختلافکردن در چگونگی و شکل پیل» و «قصه جوحی و آن کودک که پیش جنازۀ پدر خویش نوحه میکرد» از نمونههای تحلق عینی افق در تللی نیچهای آن بهحساب میآیند، چراکه در این حکایات، شخصیتها ملهور افقهای رهنی و بسته خود هستند. گادامر برخلاف نیچه، حرکت تاریخی زندگی انسانی را دربردارندۀ این واقعیت میداند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیتها و مناسبتهای مختلب تغییر مییابد. بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن میداند. تحلق چنین مفهومی، بهطور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی قابل مشاهده است؛ چنانکه در آغاز داستان، موسی (نماد اهل تنزیه) و شبان (نماد اهل تشبیه) هر یک در افق بسته خود محصورند، اما در ادامه و با در گرفتن گفتوگو میان این دو افق -افق شبان و افق موسی- افلی گشوده و موقعیت هرمنوتیکی جدیدی شکل میگیرد که ماحصل امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در داستان شبان و موسی است