سوسور واضع زبانشناسی جدید، باب تازهای را در تأمّلات مربوط به زبان گشود و جریانهای مختلب فکری و زبانشناختی قرن بیستم را تحو تأ یر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهرۀ هرمنوتیک فلسفی اسو که با کانون قرار دادن زبان، طرو تازهای در باب واقعه فهم پیافکند. از آنجا که این دو متفکّر، حول محور مقوله زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند، ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرو و مقایسه آرای زبانی سوسور و گادامر دربارۀ موضوعاتی چون: ماهیو زبان، نشانه زبانی، ابزاریبودن یا نبودن زبان، اجتماع انسانی(سنّو) و زبان، لانگ و پارول، تعریب و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان، و ... قرابوها و تفاوتهای دیدگاههایشان را نشان دهیم و افق- های جدیدی در تأمّلات زبانی با چشماندازهای زبانشناختی و فلسفی بگشاییم