مرالعات ناتوانی یکی از جدیدترین شاخههای نقد و نظریۀ ادبی است که با رویکردی نقادانه، بازنمایی معلولیت و معلولان در آرار ادبی را بررساای میکند. دی وید تی. میچ و شااارون ال. اساانایدر دو تن از پژوهشگران این حوزه هستند که با معرفی مفهوم نپروتز روایی( بر آن بودهاند چارچوبی آکادمیک برای تحلی تاااویر قالبی و کلیشاهای معلولان در هنر و ادبیات فراهم آورند. به گفتۀ این دو منتقد، معلولان حضاوری برجساته و پررنگ در آرار ادبی دوره های مّتل داشاتهاند، اما در بسایاری موارد تنها نقشای نمادین و اساتعاری برای آنان تعری شاده اسات؛ به عبارت دیگر، بازنمایی معلولان هیچگاه در خدمت به تااویر کشایدن تجربۀ زیساته آنان نبوده، بلکه هدف اصالی آن انتقال معنا به مّاطبین در مورد ساوژۀ غیرمعلول و جامعۀ سااالمسااالار اساات. این جسااتار میکوشااد ضاامن بررساای مفهوم پروتز روایی و برشامردن نمونههایی چند از آن در فرهنگ و ادبیات غرر، آن را در نقد و بررسای شاّاایتهای معلول در سااه حکایت از مثنوی معنوی مولانا به کار بندد. نتایج این پژوهش نشااان میدهد معلولان سااوژۀ مرکزی این حکایتها نیسااتند، بلکه بهعنوان ابزاری در خدمت روایت عم میکنند، نقشاای نمادین و رانویه بر عهده دارند و نهایت ًا تغییر مثبتی در شرایط حاشیهای آنان حاص نمیشود