هانری کربن برای بررسی متون، خاصه متون شرقی و اشراقی، شیوه ی خاصی را ابداع کرد که ترکیب دو دیدگاه مادی و فیزیکی، و دیدگاه ذهنی و خیالی است. او برای این منظور پدیدارشناسی هوسرل (و دیگر فیلسوفان این نحله) را با نگره های شرقی، خاصه با اندیشه های شیخ اشراق پیوند می زند. عالم خیال منفصل ماحصل این پیوند و ترکیب است؛ این عالم، جهانی است برزخی که رویدادها و عناصر آن مابین دو دنیای مادی و خیالی قرار می گیرند. در دوره ی معاصر، رمان های برجسته ای در کشور نوشته شده که نقش «خیال منفصل» در آن ها به وضوح آشکار است و بدون ترسیم دقیق نقش و جایگاه آن خیال در فرآیند تکوین و تکامل داستان نمی توان تبیین و تحلیل درستی از منطق اثر ارائه داد. با بررسی و واکاوی متن و در خلال کلام، نشانه هایی وجود دارد که شأن خیالی و غیرمادی بودن وقایع را نشان می دهند. گاه در برخی از این وقایع چندین نشانه در کنار هم قرار دارند. با روش پدیدارشناسی کربن می-توان دست به تحلیل این نشانه ها زد و زوایای پنهان و رمزآلود اثر را تحلیل کرد. این مقاله که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، می کوشد تا با بهره گیری از روش پدیدارشناسی هانری کربن به بررسی اجزای عالم خیال منفصل در رمان بوف کور بپردازد. بر اساس یافته های این مطالعه، برخی از مؤلفه های عالم خیال منفصل که در این اثر دیده می شوند، عبارتند از: انفسی بودن زمان، عدم تبعیت از جغرافیای مادی، ارتباط با فرشته، و عدم تطابق با ویژگی های ماده