در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افقهای تازهای در حوزه تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشتهاند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانه عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزه عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیریشان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه میدادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی خاص خود را نیز مطرح میکردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینهزدایی را بهعنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعلها و وقایعِ روزمره و... قرار میدهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یکسو مطرح، و زمینهای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری میروند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج مینماید و به تناسب احوال و زمینه عرفانی خود تفسیر میکند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو و طرحافکنی افقها و جهانهای تازه، محصول چنین چشماندازی است که مقاله حاضر بهتفصیل با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به آن پرداخته است