یکی از انگیزههای اصلی پژوهشهای مرتبط با بازآفرینی در کشورهای درحالتوسعه، توسعه دامنه و نوع مشکالت شهرها بهویژه در ابعاد کالبدی است که بازنگری و تغییر در فرآیند و ساختار مدیریت سکونتگاههای شهری را با توجه به فرآیندهایی همچون جهانیشدن، گرایش نظریههای مرتبط با پایداری و فرآیندهای بازتولید فضا و ابعاد گردشگری خالق الزامی میکند. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روششناختی، توصیفی ـ تحلیلی و آمیخته است که در دو فاز شناخت و تفسیر انجام شده است. در فاز شناخت مبتنی بر مطالعات اسنادی، پیمایش و دلفی است. اعضای پنل 21 نفر بوده اند که بر اساس روش غیر احتمالی )هدفمند( انتخاب شده اند. ابتدا با مرور مهمترین پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با بازآفرینی با رویکرد گردشگری، 3 بعد، 4 مؤلفه )فرهنگی ـ اجتماعی، کالبدی ـ فضایی، زیست محیطی و اقتصادی( و 45 شاخص استخراج شد. مطابق نتایج؛ 6 شاخص پایداری اجتماعی، بهینه سازی عملکردی، توسعه سرمایه گذاری، بهره گیری از مقیاسه ای طراحی، تقویت منزلت اجتماعی و افزایش حضورپذیری در فضا بالاترین امتیاز را کسب کردهاند. در فاز تفسیر به اجرای گامهای مدلسازی ساختاری ـ تفسیری پرداخته شده است که از روش فرا تحلیل بر اساس داده های ثانویه منتج از تکمیل پرسشنامه بهره گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که استفاده از عناصر گردشگری شناسایی شده در این مقاله به عنوان ابزاری جهت بازآفرینی شهری نیازمند یک برخورد چهار سطحی از روابط میان آنها است؛ که در آن عناصر زیرساختی همچون گونه های حمل ونقل و دسترسی و آموزش و اطلاع رسانی به عنوان سطح پایه )چهارم( و مستقل ترین سطح و گونه خرده فروشی به عنوان سطح اول و وابسته ترین سطح روابط عمل می نمایند.