بررسی سیستم های شهری، به صورت سنتی بر مبنای بررسی جایگاه و روابط سلسله مراتبی شهرها صورت می پذیرد که منشأ همه این تحلیل ها در تئوری مکان مرکزی وجود دارد. محور این مقاله، بررسی این فرضیه است که تئوری مکان مرکزی ) مبتنی بر روابط سلسله مراتبی( نمی تواند توزیع فضایی نظام سکونت گاهی استان مازندران را تبیین نماید. در راستای بررسی این فرضیه پس از بررسی قانون مرتبه اندازه، پدیده نخست شهری مورد بررسی قرار گرفته است که نشان می دهد علیرغم عدم وجود الگوی نخست شهری، نظم سلسله مراتبی مبتنی بر قانون مرتبه- اندازه نیز وجود ندارد. با توجه به دو فرض اصلی در بررسی وجود روابط سلسله مراتبی، یعنی وجود روابط سلسله مراتبی یک جهته بین مکان های مرکزی موجود در طبقات مختلف سلسله مراتب، و دیگر این ک ه اساس ا روابط افقی بین شهرهای موجود در یک طبقه وجود ندارد بررسی های صورت پذیرفته در این ارتباط بر این مطلب صحه می گذارد که روابط اقتصادی و تعاملات سلسله مراتبی بعض ا از اندازه جمعیتی پیروی نمی کند و لزوما مکانهای مرکزی واقع در طبقات پایینتر، وابسته به طبقات بالاتر مکانهای مرکزی برای تأمین کارکردهای شهری نمیباشند. بررسی روابط خدماتی بین شهرهای استان نیز مبین عدم وجود سلسله مراتب ، شکل گیری مرکز مسلط و روابط صرفا یک جهته در دریافت خدمات می باشد. با توجه به واقعیت فضایی استان مازندران شهرهایی که دارای اندازههای جمعیتی نزدیک به یکدیگر میباشند - شهرهای موجود در هر سطح - عمدت ا دارای روابطی سلسله مراتبی با یکدیگر نمیباشند یعنی در واقع ، الگوی مکان مرکزی و روابط سلسله مراتبی قوی بین آنها وجود ندارد و تئوری مکان مرکزی نمیتواند به صورت کاملی الگوهای توزیع فضایی موجود را در این استان تشریح نماید. در این مقاله از روش های بهر موقعیت مکانی، شاخص های مدل مرکزیت و تعداد خدمات، و نیز از روش تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شده است.