با توجه به تکرار خشکسالی در ایران و تشدید آثار آن در دهه های اخیر، قانونگذار ایران در برخی قوانین به تنظیم برخی قواعد حقوقی در زمینه این مخاطره طبیعی پرداخته است. با این حال بنا به دلایل چندی رویکرد تقنینی قانونگذار نسبت به مدیریت خشکسالی برخی اشکالات اساسی دارد که شکل گیری یک نظم حقوق مشخص و سازنده در مدیریت این پدیده را ناممکن می سازد. این مقاله با بررسی عناصر پنجگانه لازم برای ارائه الگویی مطلوب در قانونگذاری برای مدیریت خشکسالی از رویکرد حقوق بحران های طبیعی نتیجه می گیرد که اولاً خشکسالی هنوز تبدیل به یک مسأله حقوقی برای قانونگذار نشده است و قوانین تصویب شده بطور کاملاً ناقص و گذرا نسبت به این پدیده واکنش نشان داده اند، دوم اینکه قوانین موجود راهکارهای مقتضی و سازنده برای پیشگیری، کاهش آثار، نهادسازی و تصریح صلاحیت ها و جبران مناسب خسارت های ناشی از خشکسالی ارائه نکرده اند و این امر می تواند مانع مدیریت اصولی و مؤثر خشکسالی های آینده شود.