هدف این جستار، تبیین الگوی مقایسهای به لحاظ کاربردی بودن و اثربخشی آن در تألیف و آموزش درسهای معارف اسلامی با توجه به ضروریات پیشآمده در دنیای کنونی است. این جستار با بهرهگیری از تلفیقی از روشهای تحلیلی و پیمایشی به توصیف و تبیین بازخورد بهکارگیری الگوی مقایسهای و نیز ناکارآمدی الگوی توصیفیصرف در مقام آموزش در میان جامعه آماری معین میپردازد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه بینالمللی امام خمینیe قزوین است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته بوده است. در قسمت آغازین، گزارشی از الگوی توصیفیصرف انجام شد که برآیند آن، ایجاد گونهای تحجرگرایی روششناختی است و در مرحله بعد، به کارآمدی و پیامدهای بهکارگیری الگوی مقایسهای در ساختن عالمی جدید که خصیصه تعالینگری دارد، اشاره میشود. طراحی و اجرای دروس معارف اسلامی، برآیند نگاهی تعالییافته به دوگانۀ بههمپیوستۀ «تربیت و رشد ارزشهای اسلامی درونفردی» و «تلاش در ساختن و پردازش مدیریت کلان اسلامی» است. این آرمان، مبتنی بر استفاده از الگوهای خاص آموزشی با معیار کارآمدی است. در این الگو، آموزههای اسلامی، در سنجش با دیگر دعاوی مکاتب رقیب تبیین میشود. این سنجش، ناظر بر تحلیل مسائل مکاتب، مباحث بنیادین، پیشانگارهها، پیامدها، اهداف و شیوههای معرفتی آنهاست