جستار حاضر، از منظری روششناسانه، جامعنگری استاد مطهری به بحث تحلیل مفهوم وحی را کاوش مینماید. از سویی، فیلسوفان مسلمان وحی را اتصال نبی با عقل فعال تلقی کرده و فقط به هویت علمی و شناختاری آن تأکید می کنند؛ و از سوی دیگر، برخی متفکران وحی را به صرف گرایش و تجربه نبی ارجاع دادهاند. در این تصور از وحی، بر بعد تجربیانگاری و گرایشی وحی تأکید میشود. هر دو رهیافت تصوری فروکاهش گرایانه و تحویلینگر از وحی ارائه میدهند. استاد مطهری، با نقد هر دو رهیافت، به تحلیلی جامعنگر از وحی الاهی دست یازیدهاند: به اعتقاد ایشان، وحی الاهی علاوه بر اینکه بعد شناختاری دارد و پیام الاهی است، بعد گرایشی نیز دارد. در مقاله حاضر، با بررسیدن مقام جامعنگری از وحی، ارتباط آن با ایمان و فطرت نیز نزد مطهری واکاوی میشود. مفهومسازی استاد از ایمان، از حیث روشی، از تصور ایشان از وحی کسب هویت میکند. بنابراین، ایمان نزد مطهری هویتی دو بعدی دارد: شناختاری و گرایشی دارد. این تحلیل از وحی و ایمان با تقسیم فطرت به دو بعد شناختی و گرایشی نیز متلائم است؛ یعنی، تصور استاد از دو بعدی بودن انسان در تحلیل ایشان از وحی و ایمان مؤثر افتاده است. بدین سان، در منظومه فکری استاد، این سه بحث در تعامل ناظر بر هم هستند.